تاثیرات مثبت یا منفی احساس در مذاکره، احساسات نقش مهمی را در فراینده مذاکرات ایفا میکنند، گرچه تنها در سالهای اخیر است که نتایج چنین مسئلهای مورد مطالعه قرار گرفتهاست. احساسات این ظرفیت را دارند که یک نقش مثبت یا منفی را در روند مذاکره ایفا کنند. در طول مذاکرات، تصمیم در مورد اینکه آیا استراحتی در نظر گرفته شود یا نه بر عهدهٔ شاخصها و عوامل مرتبط با احساس است.
احساسات منفی میتواند عامل تشدید و حتی رفتار غیرعقلائی شود و میتواند باعث شعله ور شدن ستیز شود و مذاکره را به بن بست بکشاند اما هم چنین میتواند ابزاری برای دستیابی به امتیاز باشد. از سوی دیگر احساسات مثبت اغلب میتواند دستیابی به یک توافق و کمک به حداکثرسازی نفع مشترک را تسهیل کند، اما میتواند هم چنین عاملی ابزاری در حصول یک امتیاز بهشمار آید. احساسات مثبت و منفی میتواند بطور استراتژیک بروز داده شود تا بر نتایج تأثیرگذار باشد و میتواند نقش متفاوتی را در میان مرزهای فرهنگی برجای گذارد.
نقش احساس در مذاکره و تأثیرگذاری بر معلول
حالتها و تمایلات بر مراحل مختلف فرایند مذاکره تأثیرگذار است: کدام استراتژی قرار است مورد استفاده قرار گیرد؟ کدام استراتژی واقعاً انتخاب شده است، روشی که دیگر گروهها و مقاصد و نیتهای آنان درک و تحلیل میشود، میزان تمایل آنها برای حصول توافق و نتایج نهائی مذاکره. اثربخشی مثبت (PA) و منفی (NA) یک یا چند جنبه از جوانب مذاکره کردن میتواند نتایج بسیار متفاوتی به دنبال داشته باشد.
تأثیرات مثبت احساسات در مذاکره
حتی پیش از آنکه مذاکره آغاز شود، کسانی که در حالت خوبی قرار دارند اطمینان بیشتری داشته[ و تمایل بیشتری به برنامهریزی برای استفاده از استراتژیهای همکاری جویانه دارند. در طول مذاکره، مذاکره کنندگانی که در حالت خوبی قرار دارند تمایل دارند تا از تعامل لذت بیشتری ببرند و رفتار کمتر ستیزه جویانهای نشان میدهند و از تاکتیکهای تهاجمی کمتر و استراژیهای همکاری جویانه نیز استفاده میکنند. این امر در عوض احتمال اینکه گروهها به اهداف ابزاری و عقلائی خود دست یابند و توانائی برای یافتن نتایج منسجمتر و یکپارچه تر را بیشتر میکند.
در واقع، در مقایسه با مذاکره کنندگان با اثربخشی خنثی یا منفی، مذاکره کنندگان با اثربخشی مثبت به توافقات بیشتری دست مییابند و تمایل بیشتری دارند که آن توافقات را محترم بشمارند. آن دسته از نتایج پرمنفعت تر نیز در نتیجه فرایندهای تصمیمسازی بهتر مانند تفکر منعطف، حل خلاقانه مسئله، توجه به خواستها و تمایلات دیگران و ریسک کردن و اعتماد بیشتر بدست میآید. تأثیرات مثبت پس از مذاکره نیز نتایج منفعت امیزی را به همراه دارد.
این تأثیرات رضایت از نتایج بدست آمده را افزایش میدهد و بر خواست و تمایل افراد برای تعاملات آتی تأثیرگذار است. نقش احساس در مذاکرات، اثربخشی مثبتی که با دستیابی به یک توافق برانگیخته میشود، روابط دوتائی را تسهیل میکند و همین امر منجر به تعهد موثری میشود که مراحل بعدی تعاملات را رقم میزند. اثربخشی مثبت زیانهای خاص خودش را نیز دارد: این امر درک از مفهوم عملکرد خود را تحریف میکند، به گونهای که عملکرد نسبتاً بهتر از آنچه که واقعاً صورت گرفته ارزیابی و قضاوت میشود. از این رو، مطالعات در خصوص خود گزارش دهی در مورد نتایج به دست آمده میتواند جانبدارانه بوده یا بیطرفانه نباشد.
تأثیر منفی احساس در مذاکره
تاثیر منفی پیامدهای زیانبار در مراحل مختلف فرایند مذاکره است. گرچه احساسات منفی مختلف بر نتایج مذاکره تأثیر میگذارند، اما بیشترین نتیجهای که تاکنون مورد مطالعه قرار گرفته خشم است. مذاکره کنندگان خشمگین قصد دارند تا از استراتژیهای رقابتی تر استفاده کنند و کمتر همکاری کنند، حتی پیش از آغاز مذاکره. این استراتژیهای رقابتی مرتباط با نتایج مشترک کاهش یافته مرتبط است. در طول مذاکرات، خشم از طریق کم کردن میزان اعتماد در فرایند گسست ایجاد میکند و قضاوت طرفین مذاکره را تیره و تار میسازد و میزان تمرکز و توجه طرفین را محدود ساخته و هدفهای اساسی آنها را از دستیابی به توافق به تلافی کردن اقدامات طرف دیگر تغییر میدهد.
مذاکره کنندگان خشمگین توجه کمتری به منافع رقیب خود دارند و کمتر در قضاوت در خصوص منافع آنها دقت میکنند و از این رو به منفعت کمتری نیز دست پیدا میکنند. بعلاوه، به دلیل اینکه خشم مذاکره کنندگان را در ترجیحات خود خودمحورتر میسازد، احتمال اینکه آنها پیشنهادات پرسود را رد کنند، بیشتر میشود. رقبایی که واقعاً خشمگین میشوند (یا گریه میکنند یا کنترل خود را از دست میدهند) احتمال خطای بالاتری دارند: اطمینان حاصل کنید که آنها طرف شما هستند.
خشم هم چنین به دستیابی به اهداف مذاکره کمکی نخواهد کرد و احتمال دستیابی به منافع مشترک را نیز اندک میسازد و هم چنین به ارتقای منفعتهای شخصی نیز کمکی نخواهد کرد و در عین حال مذاکره کنندگان خشمگین در اثبات ادعای خود نیز موفقیتی حاصل نخواهند کرد. بعلاوه، احساسات منفی منجر به پذیرش راهکارهائی میشود که کارامدی و بهره مندی مثبتی ندارد اما در عوض پیامدهای منفی به بار میآورد.
نقش احساس در مذاکره : با این وجود، ابراز احساسات منفی در طول مذاکره گاه میتواند مثبت و سودمند هم باشد: یک خشمی که به گونهای قاعده مند طرح میشود میتواند راه موثری برای نشان دادن تعهد و وفاداری و نیاز یک طرف به توافق باشد. بعلاوه، گرچه اثربخشی منفی احتمال دستیابی به منفعت را در امور تعاملی کم میکند، اما نسبت به اثربخشی مثبت در امور و مسائل توزیعی مانند صفر و یک، بهتر و مناسب تر است.
سیدنر در آثار خود پیرامون انگیختگی منفی و White Noise (صدائی که شامل فرکانسهای متفاوت با شدتهای یکسان است)، از طریق مشاهداتی در مورد کم ارزش دانستن گویندگانی از دیگر گروههای قومی، نشانه هائی بر وجود یک مکانیسم انگیختگی منفی یافت. مذاکره میتواند در عوض ازطریق مخفی کردن تخاصمات در خصوص یک گروه قومی یا جنسیتی تأثیر منفی داشته باشد.
شرایط تأثیرگذاری احساس در مذاکره
تحقیقات نشان میدهد که احساسات مذاکره کنندگان الزاماً بر فرایند مذاکره تأثیرگذار نیست. البراسین و دیگران پیشنهاد کردهاند که دو شرط برای تأثیر احساسات وجود دارد که هر دو مرتبط با توانائی (حضور موانع شناختی و محیطی) و انگیزه است.
به رسمیت شناختن تأثیر: که مستلزم انگیزهٔ بالا و توانائی بالا یا هر دو است.
تصمیم و اراده بر اینکه تأثیر برای قضاوت مرتبط و مهم است: این مسئله مستلزم وجود حد پائینی از انگیزه، توانائی یا هر دو است
بر طبق این مدل، انتظار میرود که احساس در مذاکره تنها زمانی بر مذاکرات تأثیر بگذارد که یکی بالا و دیگری پائین است. زمانی که هر دوی توانائیها و انگیزه پائین هستند، این تأثیر را نمیتوان مورد شناسائی قرار داد و زمانی که هر دو بالا هستند گرچه این تأثیر ار میتواند شناسائی کرد اما غیرمرتبط با قضاوت بهشمار میرود. یک پیامد احتمالی این مدل آن است که مثلاً تأثیر مثبتی که اثربخشی مثبت بر مذاکرات دارد تنها زمانی دیده شود که یا انگیزه یا توانائی پائین هستند.
تأثیر احساسات طرفین
اغلب مطالعات روی احساسات در مذاکره بر تأثیر احساسات خود مذاکره کنندگان بر فرایند تأکید دارند. با این وجود، آنچه که گروههای دیگر احساس میکنند همانقدر که احساسات گروه چه در سطح گروهی و چه در سطح فردی بر فرایندها تأثیرگذار است، نیز میتواند مهم و تأثیرگذار باشد. زمانی که بحث از مذاکرات است، اعتماد در گروههای دیگر یک شرط مهم برای احساسات و تأثیرگذاری آن است و قابلیت رویت آن تأثیر آن را افزایش می هد.
احساسات در فرایندهای مذاکره از طریق ارسال سیگنالهائی با این مضامین مشارکت دارد: اینکه یک نفر چه احساسی دارد و چطور فکر میکند و از اینرو میتوان از درگیر شدن گروه دیگر در رفتارهای ویرانکننده جلوگیری کرد و هم چنین نشان دهد که چه گام هائی در مرحله بعد باید برداشته شود.
اثربخشی مثبت و منفی در مذاکرات
اثربخشی مثبت نشان میدهد که باید همین راه را حفظ کرد در حالیکه اثربخشی منفی نشان میدهد که تنظیمات رفتاری یا ذهنی مورد نیاز است. احساسات طرفین میتواند دو تأثیر مهم و عمده بر روی احساسات مذاکره کنندگان و رفتار آنها داشته باشد: تقلیدی، دو جانبه و مکمل.
مثلاً ناامیدی و غم میتواند به دلسوزی و ترحم یا همکاری بیشتر بینجامد. در مطالعهای توسط بات و دیگران در سال ۲۰۰۵ که یک مذاکره چند مرحلهای واقعی را شبیهسازی کرد، اغلب افراد به احساسات طرفشان به شیوهای متقابل واکنش نشان میدادند تا به شیوهٔ مکمل. اینگونه دریافت شده که احساسات خاص تأثیرات متفاوتی را نیز بر روی احساسات رقبا و نیز استراتژی هائی که برگزیده میشود دارند:
خشم باعث میشود که رقبا تقاضای کمتری را طرح کنند و مقدار بیشتر تقاضاها را به مذاکرات صفر و یک واگذار کنند، هم چنین مذاکرات را کمتر به نفع خود ارزیابی کنند. خشم موجب تحریک حس رفتاری تسلط آمیز و تسلیم آمیز از سوی رقیب میشود.
تاثیرات مثبت و منفی احساس در مذاکره
غرور منجر به استراتژیهای تعاملی و مصالحهای توسط طرفین میشود
گناه یا پشیمانی: که توسط مذاکرهکننده ابراز میشود منجر به درک بهتری از او توسط رقیب میشود، با این وجود این مشخصه رقیب را به طرح مطالبات بالاتری وادار میکند. از سوی دیگر، اشتباهات شخصی با رضایت بیشتر از آنچه که بدست می آِید در ارتباط است.
نگرانی یا ناامیدی تأثیر بدی بروی رقیب دارد اما به تقاضاهای کمتری از رقیب میانجامد.
مسائل مربوط به مطالعات مذاکره در آزمایشگاه
مذاکره یک تعامل تقریباً پیچیده است. فراگیری همهٔ این پیچیدگیها بسیار امر دشواری است و تفکیک کردن و کنترل آن تنها جنبه هائی از آن است. به این دلیل اغلب مطالعات مذاکره در محیطهای آزمایشگاهی انجام میشود و تنها بر برخی جنبهها تأکید دارد. گرچه مطالعات آزمایشگاهی مزایای خاص خود را دارد اما هنگامی که نوبت به مطالعهٔ احساسات میرسد آنها معایب خود را نیز نشان میدهند.
احساسات در مطالعات آزمایشگاهی معمولاً دستکاری شدهاند و بنابراین نسبتاً سرد میباشد (نه پرشدت). گرچه آن دسته از احساسات سرد میتواند برای نشان دادن تأثیرات خود کافی باشد اما آنها بطور کیفی متفاوت از مذاکرات داغی هستند که اغلب در طول مذاکرات رخ میدهد.
در زندگی واقعی خود-گزینشی وجود دارد که با آن مذاکره آغاز میشود و بر تعهد، انگیزه و منافع احساسی تأثیر میگذارد. با این وجود این مسئله در مطالعات آزمایشگاهی صادق نیست.
مطالعات آزمایشگاهی تمایل به تمرکز بر اندکی از احساسات شناخته شده دارد. اما سناریوهای زندگی واقعی مقیاس وسیع تری از احساسات و عواطف انسانی را نشان میدهد.
کدگذاری این احساسات خود مسئله جداگانه و متفاوتی است: اگر این مسئله توسط یک طرف سومی انجام شود، برخی احساسات ممکن است توسط مذاکره کنندگانی که به دلایل استراتژیک این احساسات را پنهان میکنند دیده نشود. اقداماتی مانند خودگزارش دهی بر چنین مواردی اولویت دارد اما آنها معمولاً تنها قبل یا بعد از این فرایند پر شدهاند و اگر هم در هنگام مذاکره پر شده باشند میتوانند توسط مذاکره مورد مداخله قرار گرفته باشند.
نقش احساس در مذاکره ، تاثیرات احساس در مذاکره ، تاثیرات مثبت احساس در مذاکره ، تاثیرات منفی احساس در مذاکره ، نقش احساسات در مذاکره ، نقش احساس در مذاکرات
مطالب مرتبط
آخرین مطالب کتب
اهمیت یادگیری مهارت نرم برای دانش آموزان
امروزه، با پیشرفت روزافزون فناوری مهارت نرم به یکی از عوامل مهم و تعیینکننده برای موفقیت در زندگی تبدیلشدهاند. در مدارس، دانشگاهها و محیط کاری یادگیری این مهارت بیشتر از هر مکان دیگری احساس میشود و نقش مهمی در موفقیت دانش آموزان دارد. در…